روزها گذشت سالها گذشت من هنوز عاشقتم به یادتم

نمیدونم خبر داری منتظرم یا مردم و فقط تو خاطراتتم

روز و شبم به این خیال طی شد که زخمهام خوب میشن

شوق من اونو میاره صبح غمهام غروب میشن

یه عمر طولانی و من به این سوال میگذرونم

چی شد گذشتی از من و رفتی چرا نمیدونم

زخمهام که سربازه هنوز عمری نمونده تا سحر

خسته و پیر و خم شدم از تو نیومد یه خبر

چشمام به در خشکید و رفت نا ندارم بیشتر از این

با رفتنت فنا شدم بیا خودت اینو ببین