بزار دستاتو تو دستام

 

بزار دستاتو تو دستام حالا
تو را ميبينمت هر روز از اين بالا
تو آسان ميشوی با من
لبالب ميشوي تا من
تو را با عشق ميپوشم
در آغوشم
چرا اين قدر نا اميد
چرا اين قدر با ترديد
به تو نزديك نزديكم
به تو نزديكتر از خورشيد
بزار دستاتو تو دستام حالا
تو را ميبينمت هر روز از اين بالا
به باور ميرسم با تو
نميدانم منم يا تو
گذر كردم از اين ترديد
پر م از باور و اميد
گذشتم از من و از من
گذشتم از قفس از تن
نه دلتنگم نه تاريكم
به تو نزديك نزديكم